به گزارش قدس آنلاین، ناصر کوشان در خصوص وضعیت کیفی تئاتر اصفهان و مقایسه آن با سایر استانها بهویژه تهران، اظهار کرد: اساساً اجرای هر گروه با گروههای دیگر فرق میکند؛ غیر از تفاوت شیوههای کار کارگردانها، حساسیتهای خاص هر گروه و بینش آنها منجر به تفاوت در سطح کیفی تئاترها میشود. تئاترهایی که در تهران اجرا میشوند دارای تفاوتهای چشمگیری در اجرا هستند. تئاتر شهرستانها اغلب کلیشهای و واجد تیپسازی است، البته برخی از متخصصان معتقدند که تئاتر ایران قابلیتهای متفاوتتر و بهتری را در درون خود دارد.
او تئاتر اصفهان در پیش از انقلاب را به دو دسته تقسیم کرده و در توضیح فعالیت دسته اول نمایشها، افزود: پیش از وقوع انقلاب اسلامی، گروههای تئاتر به دو شیوه فعالیت میکردند؛ دسته اول مقید به چارچوب خاص نمایشهای سنتی بودند و از این قالب خارج نمیشدند. این شیوه از تئاتر از دوره صفویه تا پهلوی در ایران رواج داشته است و من نیز بهطور ویژه به این سبک از تئاتر ایرانی در کتاب «تاریخ تئاتر در اصفهان» پرداختهام.
این نویسنده و پژوهشگر حوزه تئاتر، تئاتر مدرن را در گروه دوم تئاترهای پیش از انقلاب دستهبندی کرد و گفت: با تأسیس سالنهای تجاری تئاتر سپاهان، اصفهان، فردوسی و سینما تئاتر پارس (گروه هنری ارحام) که هرکدام تماشاگرهای ویژه، اجرای مشخص، نحوه بازی منظم و ثابت و حتی نام نمایشنامههای مشخصی داشتند، تئاتر به معنی مدرنِ آن به اصفهان وارد شد و دسته دوم تئاترها که «تئاتر روشنفکران» بود، شروع به فعالیت کردند. این تئاترهای نوپا، هم ایرانی و هم غیره ایرانی بودند. از این دسته دوم بهعنوانمثال باید به گروههای آماتورِ «سازمان رهبری جوانان»، «خانه جوانان شیر و خورشید»، «تئاتر دانشگاه اصفهان»، گروه «تئاتر فرهنگ و هنر»، گروه «کاخ جوانان»، گروههای نمایش «آموزش و پرورش»، گروه «باشگاه کارگران»، «گروه ذوبآهن» و گروه «کارگاه نمایش» اشاره کرد.
کوشان در تصریح فعالیت تئاتر اصفهان پس از انقلاب اسلامی عنوان کرد: با وقوع انقلاب و تحمیل جنگ هشتساله به ایران، تماشاخانهها فرو ریختند و گروههای آماتور هم تعطیل شدند. بعد از پایان جنگ، حدوداً در سال ۱۳۷۲، جوانان علاقهمند بهمرور به صحنهی تئاتر بازگشتند و شاهد آغاز به کار چندین گروه سنتی تئاتر در استان بهصورت آزاد و مستقل بودیم. از این دست میتوان گروههای فرهنگ و ارشاد، گروه اکلیلی، گروه ایزدی (آقا رشید)، گروه «ذوبآهن» و گروههای حوزه هنری و بعدها گروههای آزادِ «تالار هنر» با پشتیبانی مالی ِ معاونت فرهنگی شهرداری اصفهان را برشمرد.
او خاطرنشان کرد: بهطور خلاصه پیش از انقلاب، نمایشهای سنتی در تماشاخانه اصفهان به مدیریت «ناصر فرهمند» اجرا میشدند و در گروه هنری ارحام نیز «رضا ارحام صدر» در نمایشهای «کمدی، انتقادی» بیننده را مسحور خود میکرد. اجرای نمایشهای سنتی با مهارت خاص و لحن و زبان ارحام، در همه جوانبش رابطه مستقیم با ناخودآگاه تماشاچی برقرار میکرد. ارحام در هر نمایش، نبض ویژه «حس و تجربه» تئاتر سنتی را با بداههسراییِ شیرین و ریتم و آهنگ خاصی که مناسب آن بود، خلق و ارائه میکرد. این نوع مهارت و استادی را در شخص دیگری نمیتوان دید. کلام و بیان ارحام صدر، شفاف و برهنه، برهنه در کلام، برهنه در خلاقیت و برهنه در رفتار بود.
نویسنده کتاب «تاریخ تئاتر در اصفهان» با تأکید بر کاستیهای یکسان عرصه تئاتر در پیش از انقلاب و پس از آن، بیان کرد: در گروههای آماتور و روشنفکرانه، ویژگیهای مثبتی که از تئاتر ارحام گفته شد، وجود نداشت. در نمایشهای گروههای جوان اصولاً مفاهیم در لفافه گفته میشد. معمولاً کلامی که ادا میشد، همان مفهومی نبود که گوینده، از درون خود میخواهد ارائه کند. هماکنون نیز زبان، معمولاً در این تئاترها مستقیم نیست و در کنایه پیچیده شده است. این تضاد اغلب باعث سوءتفاهم شده و میشود، زیرا کسی که در لفافه و با پوشش حرف میزند، واکنش برهنهای از مخاطبان دریافت نمیکند و کلام به گوش او دوگانه شنیده میشود. کلام او نیز عریان و صاف منتقل نشده و به انواع دیگری تفسیر میپذیرد؛ بنابراین این ضعف و کاستی چه پیش از بروز انقلاب و چه در زمان حاضر وجود داشته و دارد.
این دغدغهمند عرصه تئاتر و نمایش اضافه کرد: زبانِ مستقیم به کلام دوگانه و ناروشن تبدیل میشود و مدام فاصلهای بین کلام و مفهوم اصلی به وجود میآید؛ بنابراین امروزه رسم و عادت ما این است که پس از دیدن نمایشی، اگر از آن خوشمان نیاید به بازیگران خسته نباشید میگوییم و در لفافه همه بهوضوح میفهمند که از نمایش خوشمان نیامده است.
کوشان ادامه داد: باید اعتراف کرد که اصولاً با تمام کاستیهایی که در اجراها وجود دارد، زبان تئاتر در اصفهان چندان تحول پیدا نکرده است و همچنان نیاز به تحول، بیان مناسب، رفتن بهسوی حس و تجربهای مدرن و منسجم و تئاتری قویتر احساس میشود. منظور از تئاتر مدرن، تئاتر غربی نیست چون تئاتر غربی نیز نیمنگاهی به تئاتر شرق پیداکرده است.
او در پاسخ به این پرسش که آیا به فعالیت در حوزه تئاتر اصفهان میتوان بهعنوان شغل پایدار نگاه کرد، پاسخ داد: در وضعیت فعلی نمیتوان چنین نگریست، زیرا گروههای تئاتر اصفهان خیلی منسجم نیستند و اغلب به نهادهای دولتی و با بودجههای ناچیز وابستگی دارند؛ نتیجه تئاترهای دولتی و بودجههای ناچیز، اجراهایی ضعیف و بدون درآمد قابلقبول است.
این منتقد و پژوهشگر تئاتر به وضعیت غیراستاندارد سالنهای نمایش در اصفهان، اظهار کرد: سالنهای تئاتر در اصفهان هیچیک از ویژگیهای یک سالن خوب را ندارند و حتی در جای مناسبی هم قرار نگرفتهاند. سالنهای تئاتر با استاندارهای شناختهشده، باید در مرکز شهر ساخته شوند و در دسترس تماشاگر باشند.
کوشان در خصوص نقش سازمانهای متولی در حوزه تئاتر، از بلاتکلیفی این نهادها در این حوزه گلایه و تصریح کرد: تکلیف هیچیک از نهادهای استان ازجمله سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان در حیطه تئاتر روشن نیست. گروههای تئاتر در اصفهان سرگرداناند. در این میان، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی فقط به بازخوانی متن میپردازد و شهرداری نیز بودجه اندکی برای تئاتر در اختیار اهالی تئاتر میگذارد. به نظر میرسد که تئاتر، دغدغه این نهادها نیست و شاید اینطور تصور میکنند که اوضاع تئاتر در استان، گل و بلبل است. اساساً به مفهوم تئاتر که سابقه دیرینه دارد، فکر نمیکند. اهالی تئاتر هم دستشان به جایی نمیرسد.
او تأسیس یک تئاتر شهر در اصفهان را مطالبه دیرینه علاقهمندان عرصه تئاتر دانست و افزود: بدیهی است که دوستداران تئاتر در شهر اصفهان که عمری به قدمت کشور ایران دارد، شکلهای عدیده هر کاری ازجمله به روی صحنه آوردن یک نمایش در حیطه این شهر تاریخی را بهخوبی میشناسد. بیشک خدمتگزاران تئاتر در اصفهان سالهاست که در آرزوی یک «تئاتر شهر» هستند. تنگناهای بودجه تئاتر در این سالها به فضای خلاق و بدنه تئاتر آسیب رسانده است، اما با همه رنجها، کمبودها و مشکلات موجود، اهالی تئاتر درصحنه ماندهاند و کوشیدهاند در فضای موجود و حداقل امکانات با جانسختی و رنج فراوان، همواره نمایشی در صحنه داشته باشند و چراغ تئاتر را روشن نگهدارند.
نظر شما